دهی کوچک از دهستان کشور بخش پاپی شهرستان خرم آباد واقع در 45 هزارگزی جنوب باختری ایستگاه راه آهن سپید دشت و 12 هزارگزی باختر ایستگاه کشور، دارای 36 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی کوچک از دهستان کشور بخش پاپی شهرستان خرم آباد واقع در 45 هزارگزی جنوب باختری ایستگاه راه آهن سپید دشت و 12 هزارگزی باختر ایستگاه کشور، دارای 36 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
موضعی از حدودقزوین. (تاریخ غازان خان ص 159). و این موضع ظاهراً همان فشکل درۀ امروزی است. رجوع بحواشی محمد قزوینی بر ج 3 تاریخ جهانگشای جوینی در مورد همین کلمه شود
موضعی از حدودقزوین. (تاریخ غازان خان ص 159). و این موضع ظاهراً همان فشکل درۀ امروزی است. رجوع بحواشی محمد قزوینی بر ج 3 تاریخ جهانگشای جوینی در مورد همین کلمه شود
بلوک، مطابق مندرجات بندهشن هندی، آذر فربغ یا آتش روحانیان در کوه رشن در کابلستان بوده است اما احتمال میرود که این اشتباه از جانب نساخ واقع شده باشد، بندهشن ایرانی عبارتی دیگر دارد که متأسفانه قرائت آن بسیار مشکوک است، ویلیمز جکسن آن را چنین خوانده است: ’کوه درخشان کواروند، در بلوک کار’ - کواروند را بمعنی بخار آلود گرفته است و میخواهد ثابت کند که مقصود شهر کاریان ایالت فارس است که در نیمۀ راه بین بندر سیراف و دارابجرد بوده است و در آنجا امروز هم آثار ویرانۀ معبد قدیمی پدیدار است ... (مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی ص 221)
بلوک، مطابق مندرجات بندهشن هندی، آذر فربغ یا آتش روحانیان در کوه رشن در کابلستان بوده است اما احتمال میرود که این اشتباه از جانب نساخ واقع شده باشد، بندهشن ایرانی عبارتی دیگر دارد که متأسفانه قرائت آن بسیار مشکوک است، ویلیمز جکسن آن را چنین خوانده است: ’کوه درخشان کواروند، در بلوک کار’ - کواروند را بمعنی بخار آلود گرفته است و میخواهد ثابت کند که مقصود شهر کاریان ایالت فارس است که در نیمۀ راه بین بندر سیراف و دارابجرد بوده است و در آنجا امروز هم آثار ویرانۀ معبد قدیمی پدیدار است ... (مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی ص 221)
شمس الدین احمد بن منوچهر همدانی. شادروان سعید نفیسی گوید: ’درباره احمد بن منوچهر شصت کله شاعر قرن ششم هجری قمری یگانه اطلاعی که به دست است این است که در کتاب راحهالصدور آمده است: ’... در آن حال امیرالشعراء و سفیرالکبراء شمس الدین احمد بن منوچهر شصت کله که قصیدۀ تتماج گفته است حکایت کرد که سیداشرف به همدان رسید در مکتبها می گردید و می دید تا که را طبع شعر است. مصراعی به من داد تا بر آن وزن دو سه بیت گفتم... گفت از شعر سنایی و عنصری و معزی و رودکی اجتناب کن، هرگز نشنوی و نخوانی که آن طبعهای بلند است طبع تو ببندد و از مقصود باز دارد. شمس الدین شصت کله گفت من و چند کس دیگر این وصیت را بجای آوردیم، به مقصود رسیدیم و غایت مطلوب بدیدیم...’. از این سخنان معلوم می شود که شمس الدین احمد بن منوچهر شصت کله همدانی معاصر با سلطان طغرل بن ارسلان سلجوقی، معروف به طغرل سوم (590-571 هجری قمری) آخرین پادشاه سلجوقیان عراق بوده و با مؤلف راحهالصدور در یک زمان می زیسته است. پس معلوم می شود که از شعرای معروف اواخر قرن ششم هجری قمری بوده و در جوانی در همدان به مکتب می رفته است. در موضوع لقب او پیداست که تذکره نویسان را اشتباهی روی داده است. دولتشاه سمرقندی لقب ’شصت کله’ را به منوچهری دامغانی داده و گفته است که به علت کثرت تمول و ثروت و داشتن گله های فراوان این شهرت را پیدا کرده و پس از وی دیگر تذکره نویسان نیز این اشتباه را تکرار کرده اند. ولی کسانی که شصت کله دانسته اند گویند که شصت یعنی انگشت درشت دست وی نقصی داشت و کل و کله در لغت به معنی اعرج و اشل تازی است و از این رو ’شصت کله’ نامیده شده است. بالجمله از این شمس الدین احمد بن منوچهر شصت کله همدانی جز سه بیت که در راحهالصدور آمده و در جوانی به دعوت سیداشرف غزنوی به وزن و قافیت مصراعی که او خوانده بوده سروده است شعری دیگر به دست نیست و آن سه بیت این است: صبح بی روی تو نفس نزند نفس عشق بی تو کس نزند وصل تو نگذرد به کوی امید تا در خانه هوس نزند بنده گر با تو یک نفس بنشست جز بر آن یاد یک نفس نزند. (از احوال و اشعار رودکی ج 3 صص 1130-1133). دولتشاه سمرقندی و به تبع او گروهی از تذکره نویسان منوچهری را به لقب شصت کله ملقب داشته اند ولی این مسأله سخت اشتباه است زیرا جز دولتشاه و تذکره نویسان بعد از وی کسی متذکر این قسمت نشده ثانیاً چنانکه از تواریخ و منابعدیگر پیداست لقب شصت کله از آن شاعری بوده است به نام احمد بن منوچهر، معاصر راوندی صاحب کتاب راحهالصدورو همو شصت کله را معاصر طغرل بن محمد بن ملکشاه سلجوقی (590-571) می داند، از این روی شکی نیست که دولتشاه از احمد بودن نام هر دو و اینکه یکی پسر منوچهر بوده و دیگری لقب منوچهری داشته میان آن دو خلط کرده است. (از مقدمۀ دیوان منوچهری چ دبیرسیاقی ص ن - س). رجوع به مجلۀ یادگار سال اول شمارۀ 2 مقالۀ علامۀ فقید محمد قزوینی شود
شمس الدین احمد بن منوچهر همدانی. شادروان سعید نفیسی گوید: ’درباره احمد بن منوچهر شصت کله شاعر قرن ششم هجری قمری یگانه اطلاعی که به دست است این است که در کتاب راحهالصدور آمده است: ’... در آن حال امیرالشعراء و سفیرالکبراء شمس الدین احمد بن منوچهر شصت کله که قصیدۀ تتماج گفته است حکایت کرد که سیداشرف به همدان رسید در مکتبها می گردید و می دید تا که را طبع شعر است. مصراعی به من داد تا بر آن وزن دو سه بیت گفتم... گفت از شعر سنایی و عنصری و معزی و رودکی اجتناب کن، هرگز نشنوی و نخوانی که آن طبعهای بلند است طبع تو ببندد و از مقصود باز دارد. شمس الدین شصت کله گفت من و چند کس دیگر این وصیت را بجای آوردیم، به مقصود رسیدیم و غایت مطلوب بدیدیم...’. از این سخنان معلوم می شود که شمس الدین احمد بن منوچهر شصت کله همدانی معاصر با سلطان طغرل بن ارسلان سلجوقی، معروف به طغرل سوم (590-571 هجری قمری) آخرین پادشاه سلجوقیان عراق بوده و با مؤلف راحهالصدور در یک زمان می زیسته است. پس معلوم می شود که از شعرای معروف اواخر قرن ششم هجری قمری بوده و در جوانی در همدان به مکتب می رفته است. در موضوع لقب او پیداست که تذکره نویسان را اشتباهی روی داده است. دولتشاه سمرقندی لقب ’شصت کله’ را به منوچهری دامغانی داده و گفته است که به علت کثرت تمول و ثروت و داشتن گله های فراوان این شهرت را پیدا کرده و پس از وی دیگر تذکره نویسان نیز این اشتباه را تکرار کرده اند. ولی کسانی که شصت کله دانسته اند گویند که شصت یعنی انگشت درشت دست وی نقصی داشت و کل و کله در لغت به معنی اعرج و اشل تازی است و از این رو ’شصت کله’ نامیده شده است. بالجمله از این شمس الدین احمد بن منوچهر شصت کله همدانی جز سه بیت که در راحهالصدور آمده و در جوانی به دعوت سیداشرف غزنوی به وزن و قافیت مصراعی که او خوانده بوده سروده است شعری دیگر به دست نیست و آن سه بیت این است: صبح بی روی تو نفس نزند نفس عشق بی تو کس نزند وصل تو نگذرد به کوی امید تا در خانه هوس نزند بنده گر با تو یک نفس بنشست جز بر آن یاد یک نفس نزند. (از احوال و اشعار رودکی ج 3 صص 1130-1133). دولتشاه سمرقندی و به تبع او گروهی از تذکره نویسان منوچهری را به لقب شصت کله ملقب داشته اند ولی این مسأله سخت اشتباه است زیرا جز دولتشاه و تذکره نویسان بعد از وی کسی متذکر این قسمت نشده ثانیاً چنانکه از تواریخ و منابعدیگر پیداست لقب شصت کله از آن شاعری بوده است به نام احمد بن منوچهر، معاصر راوندی صاحب کتاب راحهالصدورو همو شصت کله را معاصر طغرل بن محمد بن ملکشاه سلجوقی (590-571) می داند، از این روی شکی نیست که دولتشاه از احمد بودن نام هر دو و اینکه یکی پسر منوچهر بوده و دیگری لقب منوچهری داشته میان آن دو خلط کرده است. (از مقدمۀ دیوان منوچهری چ دبیرسیاقی ص ن - س). رجوع به مجلۀ یادگار سال اول شمارۀ 2 مقالۀ علامۀ فقید محمد قزوینی شود
چیزی باشد از چرم بافته یا از ریسمان تافته که دستهای اسبان را بدان بندند. (برهان) (از جهانگیری) (آنندراج) ، شبه و نظیر. (برهان) (آنندراج). شبیه و نظیر. (جهانگیری)
چیزی باشد از چرم بافته یا از ریسمان تافته که دستهای اسبان را بدان بندند. (برهان) (از جهانگیری) (آنندراج) ، شبه و نظیر. (برهان) (آنندراج). شبیه و نظیر. (جهانگیری)